این روزها ، آدمها عجیب پیچیده اند ؛
درونها و برونهایشان ؛
سادگیها به باد فراموشی سپرده شده ؛
نگاهها سنگین است ؛ گاهی آنقدر سنگین که هر آن است زیر نگاههایشان خرد شوی !
این روزها ، دیگر حرفها خودمانی نیست ؛ هرکس از دری می آید و از دنیایی می گوید ؛
دیگر نمی توان به روشنی ، به افکار و عقاید آدمها پی برد ؛ آخر عصر تکثر و تضارب عقاید و آراء است !
آرزوها هم نامفهوم و پرپیچ و خم شده ؛ خیلیها خودشان هم از آرزوهایشان سر در نمی آورند !
حتی دوست داشتنها هم دیگر بوی سادگی و صداقت نمی دهد ؛
این روزها ، پرده های پرنقش و نگار بر روی فکر و روح آدمها سایه افکنده ؛ نقش بر روی نقش !
و تارهای در هم تنیده ی توهم ، فاصله ی میان آدمها را پر کرده ؛
این روزها ، ازدحام آدمهای پیچیده ، فضای سنگین و ملتهبی را آفریده !
این روزها ، نفس کشیدن چقدر سخت است ...
م ن
درد « تو » را
ز دست
آسان ندهم
...
و آن درد به صد هزار درمان ندهم
بسوزان قلبم را ؛
بشکن دلم را ؛
جانم را به لب برسان؛
از درد لبریزم کن ؛
فقط... بمان
دنیای هرکس آخری دارد ؛
می خواهد بزرگ باشد یا کوچک ؛ خوب یا بد؛ سخت یا سهل ؛ دنیایش در نقطه ای ، در جایی به پایان می رسد.
در جای غریبی که شاید از جنس این دنیا نباشد ؛
شاید خیلی دور ، یا خیلی نزدیک ، اما هرچه هست آنقدر ارزش دارد که هر از چند گاهی انسان
همه ی خوب و بد دنیا را پشت سر بگذارد و فارغ از کشمکشها و دغدغه های دنیایی ، سری به آنجا بزند؛
آنجا دیگر از آرزوهای بزرگ ، بازیهای کودکانه و رقابتهای فزون طلبانه ی آدمها خبری نیست ؛
دیگر فریب خوردنها و فریب دادنهای مصلحت اندیشانه در کار نیست ؛
آنجا دیگر آدمها مجبور نیستند برای دوست و دشمن خود نقش بازی کنند و رنگ عوض کنند؛
هوای آنجا سبک است و نفس کشیدن ، راحت ؛
همه ی عمر ، خود را از درک آن فضا محروم کرده ایم ؛
فضای پست موجود را بر هر چیزی غیر از آن ترجیح داده ایم؛
روح و جسم خود را با سنگینی های خفت بار دنیا خو داده ایم ؛
تنها برای لحظه ای استشمام هوای پاک آنجا باید آویزه ی گوشمان کنیم که :
(( اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . اِعلموا انما الحیوة ُالدنیا لعب و لهو و زینة ٌو تفاخر ٌبینکم
و تکاثر ٌفی الاموال و الاولاد کَمَثَل ِغیثٍ اعجب الکفارَ نباته ثم یهیج فتریه مصفراً ثم یکون
حطاماً و فی الاخرة عذاب شدید و مغفرة ٌ من الله و رضوان ٌ و ماالحیوة الدنیا الا متاع الغرور ))
« بدانید که زندگی دنیا در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی ِ شما به یکدیگر و
فزون جویی در اموال و فرزندان است . مثل آنها چون مثل بارانی است که کشاورزان را رستنی
آن به شگفتی اندازد ، سپس (آن کشت ) خشک شود و آن را زرد بینی ، آنگاه خاشاک شود .
و در آخرت ،(دنیا پرستان را)عذابی سخت است و ( مومنان را ) از جانب خدا آمرزش و
خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست . »(سوره مبارکه حدید آیه 20)
سالهاست که می خوانمت و می شنوی ؛ می خواهم و می دهی ؛ یا نمی دهی و بی آنکه بفهمم صلاحم را مقدر می فرمایی ؛
و حال که به خود و خواسته هایم و داده هایت خوب می نگرم ، می بینم دیگر چیزی برای خواستن باقی نمانده ؛
همه را داده ای و بهتر از آن را نیز عطا فرموده ای ؛
می دانم و یقین دارم چیزی کم نگذاشته ای ؛
و اکنون این منم که خطاها و کاستیها ، ناتوانم ساخته و گناهان کمرم را شکسته و دیگر نای حرکت ندارم .
اشک دیده و دل شکسته ای که لیاقتش را نداشتم ارزانیم داشتی ؛
موهبت عشق را بروجودم وارد کردی و قلبم را با آن سوزاندی؛
گره های کور ذهنم را گشودی و حقیقت را در مقابل دیدگانم جلوه گر ساختی ؛
و در مقابل همه ی اینها جز نمک نشناسی و عصیان چیزی از من ندیدی .
حال این من و یک دنیا غم و ناتوانی ؛ دیگر نه روی نافرمانیت را دارم و نه توان بندگیت را ؛
در بن بست حزنهای گذشته و خوفهای آینده چنان گرفتار شده ام که پاهایم نه به پیش و نه به پس یارای قدمی را ندارند ؛
مدتهاست زبانم بند آمده و دیدگان ملتمسم بر وجود بی منتهایت خیره مانده ؛
مانده ام... با من چه خواهی کرد ؟!
درباره خودم
![]() رضوان امروز هم گذشت ... مثل دیروزهای سیاه ... مثل فرداهای خاکستری... و من هنوز سرهمان کوچه ی بی چراغ ، آمدنت را آه می کشم ... لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
لینک دوستان
تا ظهور همراز با ستارگان نیمه پنهان گل سرخ سایت شهید مطهری زیارت مستقیم امام رضا(ع) سایت فرهنگی مذهبی شهید آوینی آمار وبلاگ
بازدید امروز :0
بازدید دیروز :2 مجموع بازدیدها : 6521 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
![]() |